دیب
کلبه خنده مــحـــمــــد
دوستان سلام دوستان تو این مدت امید وارم که تونسته باشم خندونده باشمتون تو این مدت بهترین نبودم اما دوست دارم بهترین روداشته باشم لطفان نظرتون را برام بزارین ممنون که مثل همیشه حامی و یاور بنده حقیر شدین یه خواهشی که ازتون دارم اینه که اگه ممکنه وبلاگمو اگه امکان داره تبلیغ کنید که ممنون دارتون میشم اگه که نه بازم ازتون ممنونم یکی دیگه که واسه هر پست اگه امکان داره نظرتون رو بکین که وبلاگم رو به سوی وب بهتری سوغ بدم از همتون ممنونم دوستان اگه شوخی یا هرچیزی از من یا هر کدوم از نویسنده ها شده معذرت میخوام و تشکر میکنم از فرشاد و سهیل دو دوست گل من

بیشتر از کدوم یک از امکانات این وب خوشت امد

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محمد و آدرس mohamadf1372.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

کل مطالب : 711
کل نظرات : 470

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 410
باردید دیروز : 101
بازدید هفته : 410
بازدید ماه : 3705
بازدید سال : 48392
بازدید کلی : 199715
دیب

 یارو زبونش می‌گرفته،

 
 
میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
 
کارمند داروخونه می گه:
 
دیب دیگه چیه؟
 
یارو جواب می ده: دیب
 
 
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
 
کارمنده می گه: والا ما
 
تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
 
یارو می گه: بابا دیب،
 
دیب!
 
طرف می‌بینه نمی فهمه،
 
می ره به رئیس داروخونه می گه.
 
اون میآد می پرسه: چی
 
می‌خوای عزیزم؟
 
یارو می گه: دیب!
 
رئیس می پرسه: دیب دیگه
 
چیه؟
 
یارو می گه: بابا دیب
 
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
 
رئیس داروخونه می گه:
 
تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
 
یارو می گه: آره بابا.
 
خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟
 
رئیس هم هر کاری می‌کنه،
 
نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.
 
یکی از کارمندای داروخونه
 
میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره.
 
فکر کنم بفهمه
 
این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.
 
رئیس داروخونه که خیلی
 
مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع
 
برش داره بیارتش.
 
می‌رن اون کارمنده رو
 
میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟
 
یارو می گه: دیب!
 
کارمنده می گه: دیب؟
 
یارو: آره.
 
کارمنه می گه: که این
 
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
 
 
 
یارو میگه: آره،
 
همونه.
 
کارمند میگه: داریم! چطور
 
نفهمیدن تو چی می خوای!؟
 
همه خیلی خوشحال شدن که
 
بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی
 
یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
 
همه جمع می شن دور اون
 
کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟
 
کارمنده می گه: دیب!
 
می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه
 
چیه؟
می گه: بابا همون که این
 
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
 
رئیس شاکی می شه و می
 
گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
 
کارمنده می گه: تموم شد.
 
آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!


*دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه* :))
 
ببین , ارووم باش

یه نفسِ عمیق
 
خونسرد باش بابا
 



تعداد بازدید از این مطلب: 329
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
مهدی در تاریخ : 1392/10/16/1 - - گفته است :
عمه نداری شما احیانا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود