یه بار که خونمون مهمون اومده بود (منم بچه بودم) رفتم آشپزخونه به مامانم گفتم میوه میخوام ؛ مامانم گفت : بزار مهمونا برن بعد …
من اومدم به مهمونا گفتم کی میرید تا مامانم بهم میوه بده ؟
بعد مامانم گفت : صبر کن مهمونا برن نشونت میدم ؛ منم دوباره رفتم گفتم : تورو خدا نرید بعد از رفتن شما مامانم میخواد منو بزنه !